چگونگی اجرا و پیاده سازی بازاریابی عصر جدید در سازمان ها
به منظور اجرا و بکارگیری مؤثر مفهوم ،بازاریابی سازمان ابتدا باید یک سیستم هوش یا اخبار بازاریابی و نظام اطلاعات بازاریابی را برای یافتن نیازهای واقعی، سنجش تقاضا، سایر مشخصات واقعی و بالقوه مشتریان و بازارها و تحلیل عوامل تأثیرگذار محیط بازاریابی مستقر کند آنگاه این اطلاعات را برای تولید محصولات رضایت آور و پاسخ مؤثر نسبت به محیط و رقبا بکار گیرد. از آنجا که داشتن نظامهای اطلاعاتی در سازمان هزینه زا است مدیریت باید منابع و زمان کافی را برای توسعه و حفظ آنها تخصيص دهد بدون داشتن یک سیستم اطلاعات کارا و اثر بخش سازمان نمیتواند مشتری مدارانه رفتار کند برای تأمین اهداف خود و مشتریان در پروسه یا جریان عملیات بازار سازمان باید همه فعالیتهایش را با یکدیگر هماهنگ کند این امر ممکن است به ساختار دهی مجدد عملیات داخلی و تنظیم دوباره اهداف کلی یک یا تعداد بیشتری از بخشها نیاز داشته باشد چنانچه مدیریت واحد بازاریابی فردی در سطح مدیریت عالی سازمان نیست وی در ساختار دهی جدید باید به بالا ارتقاء .یابد اگر واحد بازاریابی نیروی انسانی کافی و ماهر در اختیار ندارد باید این نیروها را فراهم کند اجرای مفهوم بازاریابی نه تنها نیاز به حمایت و پشتیبانی مدیریت عالی ،دارد بلکه مدیران و کارکنان در کلیه سطوح باید به فرآیند مدیریت بازاریابی در سازمان کمک کنند. پیاده سازی مؤثر مفهوم بازاریابی نیازمند نگرش بازارگرایی است تحقیقات نشان می دهد بین نگرش بازارگرایی و عملکرد رابطه مثبت و مستقیمی وجود دارد. نگرش بازارگرایی یا بازار مدارانه سازمان به مثابه یک سیستم اخبار هوش بازاریابی فرض میشود که در آن سازمان با توجه به نیازها و خواسته های آتی و فعلی مشتریان یا خریداران بالقوه و بالفعل و مسئولیت پذیری نسبت به خارج سازمان و محيط خارجی فعالیت خود عمل می.کند در این نگرش مدیریت ،عالی مدیران بازاریابی و مدیران غیر بازاریابی و مشتریان همگی در توسعه و اعمال این نگرش سهیم .هستند بدون وجود مدیران بازاریابی که بطور مداوم روند امور مشتریان را اداره و هدایت نمایند و بدون داشتن حداقل تعارض بین بخشی تحقق اهداف بازارگرا مشکل مدیرانی که در واحدهای دیگر فعالیت میکنند باید با مدیران بخش بازاریابی در درک مشتری هماهنگ باشند و همواره نیازها و خواسته های در حال تغییر مشتریان را پاسخ دهند خلاصه ،اینکه تحقق کامل سود بالقوه در هر رابطه مشتری باید هدف اساسی استراتژیهای بازاریابی باشد. داشتن روابط بازاریابی با مشتریان شریان حیاتی همه مؤسسات امروزی و رکن اولیه مفهوم بازاریابی است. در این سازمانها سود حاصل از روابط از طریق روشها و تدابیر زیر به دست می خواهد بود
یافتن مشتریان جدید
افزایش توان سودآوری از مشتریان موجود
ایجاد و تداوم برقراری روابط با مشتری
بدین ترتیب اجرای مفهوم بازاریابی به معنای حداکثر سازی و بهینه سازی روابط مبادله است که از طریق رابطه بین سرمایه گذاری مالی یک سازمان در روابط با مشتریان و بازده ناشی از واکنش و پاسخ مشتریان به آن سرمایه گذاری به دست می آید
شناسایی و تحلیل بازاردر عصر جدید
سازمان با اتخاذ تصمیمات و اقدامات متناسب با آن قادر میشود از فرصتهای موجود در بازارهای هدف استفاده نماید. از آنجا که اثرات متغیرهای محیط بازاریابی بر کسب وکار و عملیات شرکت اساسی و مهم است و تعامل این نیروها و متغیرها فرصتها و تهدیداتی را برای شرکت ایجاد می کند هر سازمانی باید قادر باشد که تهدیدات را به فرصتهای بازاریابی سودآور برای شرکت تبدیل کند یا حداقل اینکه تهدیدات محیطی را به حداقل رسانده و از فرصتها حداکثر استفاده را به عمل آورند یک نمونه فرصت بازار برای شرکت مایکروسافت در زمان تهیه ویندوز 95 بوجود آمده بود این شرکت برای استفاده از این فرصت ۲۰ برنامه نرم افزاری جدید را تهیه و به بازار عرضه کرد و توانست ضمن اینکه نیازهای مشتریان و دارندگان کامپیوتر شخصی و خانگی را تأمین کند سود قابل توجهی نیز نصیبش گردید بازاریابان سازمان برای تشخیص و تحلیل چنین فرصتهای بازاری باید توانا .باشند در ،حقیقت یک سازمان پویا و فعال همواره به توسعه محصولات خود میاندیشد و بدان عمل میکند تا رضایت و تأمین نیازهای مشتریان را در بازارهای هدف بدست .آورد امروزه کمتر سازمانی میتواند تصور کند که محصولاتش تا ۵ سال بعد یا یکسال یا حتی تا چند ماه و روز دیگر در بازارها دوام خواهد داشت برای ماندن در وضعیت رقابتی سازمان میتواند چند آلترناتیو گزینه) یا (بدیل را برای توسعه و بهبود مداوم محصولاتی که اهداف سازمان و رضایت خریداران را برآورده می،سازد انتخاب نماید این گزینه ها میتوانند اصلاح و تعدیل محصولات ،موجود معرفی محصول جدید یا حذف برخی مشتریانی که خواسته های کوتاه مدتی دارند و سازمان نمیتواند در بلندمدت روی آنها حساب ،کند .باشد بدین ترتیب تحلیل فرصت بازار یابی فعالیت تشخیص و تعبیر و تفسیر متغیرهای محیطی و تغییرات واقع در آن با اتکاء به توانایی سازمان در تسخیر و غلبه برفرصتهای بالقوه بازار .است این چنین تحلیلی هم یک سیستم هشدار دهنده را برای مدیران زیرک و هوشیار فراهم میکند که نسبت به تهدیدات محیطی به عنوان مسائل بالقوه آگاه باشند
انتخاب بازارهای هدف
از آنجا که یک شرکت نمیتواند همه محصولات خود را به همه بازارها ارائه نماید ناگزیر است که از بین بازارهای موجود دست به انتخاب بزند و بخشهایی از بازار را برای خود انتخاب کند که بالاترین مزیت رقابتی ممکن را نسبت به رقبا در پی باشد. یک بخش بازار درصدی از بازار بزرگتر است به عنوان مثال، افراد مستقر در تهران بخشی از بازار بزرگ ایران به شمار میروند یا تهرانیهای بین ۲۰ تا ۳۰ سال بخش محدودی از بخش تعریف شده فوق .است حتی میتوان این بخش را به گونه های دیگری نیز محدودتر کرد مانند تهرانی های بین ۲۰ تا ۳۰ سال و مذکر و از فرایند تقسیم و گروه بندی افراد موجود در یک بازار این قبیل تقسيم بندى بازار انبوه همگن به یک تعداد بخشها است این بخشها بعنوان مشتریان بالقوه و احتمالی محصول خاص شرکت تعریف میشوند که ممکن است به بازارهای هدف تبدیل شوند یک بازار هدف به گروه خاصی از خریداران گفته میشود که تلاشهای بازاریابی سازمان متمرکز بر نیازها و خواسته های آنها است یعنی اینکه سازمان برای آنها برنامه عملیاتی بازاریابی و استراتژیهای بازاریابی تهیه و تدارک میبیند
پیام ها
دیدگاهی در پیرامون این پست ثبت نشده است !